سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرتال امام خمینی (س)
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 65
کل بازدید : 54215
کل یادداشتها ها : 109

نوشته شده در تاریخ 91/4/13 ساعت 12:0 ص توسط Admin


 

 

واژه های استضعاف و مستضعفین ریشه قرآنی دارند, چنان که کلمه هایی چون مستکبران و طاغوتیان نیز چنین اند. این واژگان به فراموشی سپرده شده بود تا این که احیاگر بزرگ قرن, حضرت امام خمینی(ره) آن ها را دوباره معنا بخشید و بر زبان ها و قلم ها جاری کرد.

 

مستضعف یعنی کسی که به استضعاف کشیده شده و خودش و دیگران او را ضعیف و ناتوان می شمارند در صورتی که ممکن است واقع امر چنین نباشد.

 

مستکبران نیز کسانی هستند که خودشان و دیگران آن ها را برتر می شمارند در صورتی که واقع امر چنین نیست. مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و دفاع از حقوق محرومان یکی از مهم ترین هدفهای امام خمینی بوده است.

 

کسانی که از سال 1341 در جریان مبارزات مردم ایران بر ضد رژیم شاهنشاهی, به رهبری امام خمینی(ره) حضور فعال داشتند یا شاهد حوادث آن زمان تا زمان پیروزی سال 1375 و حوادث مهم بعد از آن, به ویژه دوران هشت ساله جنگ تحمیلی بوده اند به خوبی می دانند که طبقات محروم و مستضعف بزرگ ترین نقش را در سرنگونی رژیم شاهنشاهی و خنثی ساختن توطئه های دشمنان داخلی و خارجی و تثبیت نظام اسلامی داشته اند. در این دوران بسیار حساس و سرنوشت ساز کارگران، پیشه وران، کشاورزان، دانشجویان،
دانش آموزان و طلاب ِجوانی که غالباً از فرزندان همین طبقات بودند, در صحنه های مهم مبارزات حضور فعال داشتند. اکثر قریب به اتفاق زندانیان, شکنجه شدگان, تبعیدیان, شهدا و جانبازان از همین اقشار زحمت کش و محروم بودند، به طوری که می توان گفت: پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرهون ایثار و فداکاری و جهاد طبقات محروم و شریف است, چنان که امام خمینی(س) بارها بدین مطلب اشاره نمودند:

 

«فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب ها هستند.» (صحیفه امام، ج21: ص 86)

 

«با پشتیبانی مردم، خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید.» (همان، ج21: ص426)

 

 «مستمندان و فقرا و دور افتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند... همین ها هستند که الآن در جبهه ها مشغول به فدارکاری هستند.» (همان، ج17: ص425)

 

بنابراین، انقلاب ایران را می توان یکی از مصادیق بزرگ نهضت های مستضعفان به شمار آورد و صاحبان اصلی انقلاب نیز همان ها هستند. ولی این انقلاب با دیگر انقلاب هایی که به وسیله طبقات محروم و مستضعف به وقوع پیوسته یک تفاوت مهم دارد:

 

آن انقلاب ها غالباً ماهیت اقتصادی و ضد تبعیضاتی داشته و با تبلیغات در این محورها
مردم به صحنه های مبارزه و پیکار کشیده می شدند، برخلاف انقلاب ایران، که ماهیت اسلامی داشت.

 

امام خمینی (س) در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعی داشت نهضت از مسیر خدایی و قصد اخلاص و انجام وظایف شرعی خارج نگردد. حتی جهاد و تلاش در راه تأسیس حکومت اسلامی و تحکیم پایه های آن و خنثی ساختن توطئه های دشمنان را نیز به عنوان یک وظیفه شرعی و موجب رضای پروردگار جهان معرفی می کرد.

 

ولی این، بدان معنا نیست که امام خمینی توجّهی به امور زندگی اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی جهاد و تلاش می کردند، بلکه به همه این ها کاملاً عنایت داشت ولی از طریق اجرای احکام و قوانین اسلام.

 

امام عقیده داشت اگر حکومت اسلامی برپا شود و احکام و قوانین دینی به طور صحیح و کامل به اجرا درآید و مسئولان نظام اسلامی در رده های مختلف به وظایف خود عمل کنند مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و قضایی مردم حل می شود. کشورشان آباد و در حد امکان زندگی خوب و مرفه ای خواهند داشت.

 

یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی(س) تحقق عدالت اجتماعی، کم شدن فاصله طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود. از بررسی سخنرانی ها، پیام ها، توصیه های امام استفاده
می شود که مسئله رفع ِتبعیض و فقر ستیزی یکی از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. آن بزرگوار به قدری در این باره سخن می گفت که به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنه ها شناخته شد. کسانی که دوران صدر پیروزی انقلاب را درک کرده اند و سخنان و موضع گیری های امام خمینی و دیگر
مسئولان نظام را شنیده اند به خوبی می دانند که حمایت از محرومان و مستضعفان یکی از مهم ترین و
پر جاذبه ترین شعارهای انقلابیون و مورد عنایت و تأکید رهبر انقلاب بود.

 

 

 

امام به دو انگیزه بر این هدف تأکید می کرد:

 

انگیزه اول؛ انجام وظیفه دینی:زیرا کوشش در تحقق عدالت اجتماعی و دفاع از حقوق محرومان و مبارزه با ستمکاران و چپاول گران اموال عمومی یکی از بزرگ ترین اهداف پیامبران و پیامبر اسلام بوده است.

 

امام خمینی در این خصوص فرمود:

 

«اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشاند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید.» (همان، ج17: ص444)

 

انگیزه دوم؛قدردانی از محرومان و مستضعفان:به عقیده امام، محرومان صاحبان اصلی انقلاب اند و اگر ایثار و فداکاری آنان نبود انقلاب به پیروزی نمی رسید. امام بارها و بارها بدین مطلب تذکر می داد، از باب نمونه به چند فراز از سخنان ایشان اشاره می کنیم: «این پایین شهریها و این پابرهنه‏ها ...، اینها ولى نعمت ماها هستند.

 

اگر اینها نبودند، ما یا در تبعید بودیم یا در حبس بودیم یا در انزوا. اینها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند... اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم، نمى‏توانیم از عهده خدمت اینها برآییم. ... شما امروز هم که ملاحظه مى‏کنید اینهایى که در جبهه‏ها الآن دارند جانفشانى مى‏کنند، اینها از کدام طبقه هستند.؟... الآن هم اینهایى که جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت مى‏کنند و آنهایى که در بین شهرها و در بین روستاها حفظ مى‏کنند شما و مردم را همین طبقه هستند ... شما باید توجه به این معنا بکنید که ما را اینها آورده‏اند و وکیل کرده‏اند، آورده‏اند و وزیر کرده‏اند، رئیس جمهور کرده‏اند. اینها ولى نعمت ما هستند، و ما باید ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى کنیم و خدمت کنیم‏.» (همان، ج‏16، ص: 24و 25)

 

امام خمینی(ره) رهنمودها و توصیه های مهمی در این مورد داشت که می تواند برای همه مسئولان مفید و کارساز باشد، در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

 

 

 

توصیه اول به اسلام شناسان و قانون گزاران:

 

ایشان در این باره فرمود:

 

«به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام طرح ها و برنامه های سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند. البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و
خصوصاً برنامه های اقتصادی آن و مقابله با اقتصاد بیمارسرمایه داری غرب واشتراکی شرق بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسرنیست وریشه کن شدن آثارسوء ومخرب آن، چه بسا بعدازاستقرارنظام عدل وحکومت اسلامی هم چون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد. ولی ارائه طرح ها واصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام درراستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان ومبارزه اسلام با زراندوزان بزرگترین هدیه وبشارت آزادی انسان از اسارت فقروتهیدستی به شمارمی رود.» (همان، ج20، ص340)

 

«مجموعه قواعد اسلامى در مسائل اقتصادى، هنگامى که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب‏ منسجم ملاحظه شود و همه جانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود؛ هم مشکل فقر را از میان مى‏برد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیرى مى‏کند و در نتیجه کل جامعه را از فساد حفظ مى‏کند.» (همان، ج‏5: ص382 و 383)

 

«در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر مى‏دهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشى و الهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظى و عرفى کفایت نمى‏کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیده‏ها و جبهه رفته‏ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه‏ها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد.» (همان، ج‏20 : ص333)

 

«خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان ازاعتبار و عنایت بیشترى برخوردار شوند. معاذاللَّه که این با سیره و روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست‏.» (همان، ج‏20: ص341)

 

امام خمینی که یک فقیه عالی رتبه و یک اسلام شناس واقعی و یک متفکر درد آشنای فقر و محرومیت توده مردم بود عقیده داشتند که احکام و قوانین اسلام به گونه ای از سوی خدا نازل شده که اگر درست و همه جانبه و با توجه به اوضاع اسفبار مردم فقیر و مستضعف و سوء استفاده مستکبران و زراندوزان مورد مطالعه و تحقیق فقها و علمای درد آشنای اسلام قرار گیرد و به صورت یک طرح کلی و همه جانبه در اختیار قانون گذاران
واقع شود و به صورت قوانین درآید و به وسیله مسؤولین اجرایی کشور پیاده شود می تواند تضمین کننده عدالت اجتماعی و کم شدن فاصله طبقاتی و ریشه کن شدن فقر و محرومیت باشد.

 

و تحقق این امر بسیار مهم بر عهده فقها و اسلام شناسان و قانون گذاران نهاده شده است.

 

 

 

توصیه دوم چگونگی گزینش کارگزاران:

 

امام خمینی(ره) در خصوص ِانتخاب کارگزاران و مسئولان نظام اسلامی در تصدی پست های مختلف نیز توصیه هایی داشتند که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

 

«ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالى خود نباید در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامى نفوذ کنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواسته‏هاى خود را تحمیل کنند.»  (همان، ج‏20 : ص340)

 

«رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقه‏اى باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى‏توانند بفهمند.»  (همان، ج‏21 : ص422)

 

ایشان تأکید می کرد که کارگزاران نظام در سطوح مختلف نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری, وزرا, معاونان آن ها, استانداران, مدیر کل ها و دیگر کارگزاران نباید از افراد ثروتمند و رفاه طلب انتخاب شوند. در این تأکیدهای فراوان و جدی به چند نکته مهم توجه داشت که در کل در چند محور آورده می شود:

 

اول:امام عقیده داشت با توجه به این که تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان از بزرگ ترین اهداف نظام اسلامی است در صورتی این امر مهم تحقق می یابد که کارگزاران نظام از افرادی باشند که طعم تلخ فقر و محرومیت را چشیده باشند و از طبقات محروم باشند, تا با ایمان و اخلاص در تحقق این امر تلاش و جدیت نمایند زیرا افراد ثروتمند و رفاه طلب چنین انگیزه ای ندارند.

 

دوم:در صورتی که افراد ثروتمند و رفاه طلب در مصادر امور به ویژه پست های کلیدی مانند مجلس، ریاست جمهوری، وزارت، معاونت های وزیران، مدیر کل ها، استاندارها قرار بگیرند این خطر جدی وجود دارد که در تدوین قوانین و مقررات، در تهیه طرح ها و در مراحل اجرا، منافع خود و وابستگان و افراد هم طبقه خود را بر تأمین منافع محرومان و مستضعفان ترجیح دهند و به تدریج نظام اسلامی را از مسیر اصلی خود یعنی
حمایت از محرومان و تأمین عدالت اجتماعی منحرف سازند.

 

سوم:اگر ثروتمندان و سرمایه داران در مقام های کلیدی نظام به کار گمارده شوند، طبعاً راه برای نفوذ افراد هم طبقه آن ها باز می شود و محرومان و مستضعفان یعنی صاحبان اصلی انقلاب، به تدریج کنار زده خواهند شد.

 

چهارم:در صورتی که طبقات محروم یعنی حامیان اصلی انقلاب احساس کنند که امور مهم کشور در قبضه سرمایه داران و رفاه طلبان قرار گرفته نسبت به اصل نظام و تأمین اهداف انقلاب بدبین می شوند و به تدریج از صحنه های انقلاب کنار می کشند و این بزرگ ترین ضایعه است.

 

پنجم:در صورتی که رفاه طلبان در مصادر مهم امور کشورداری قرار گیرند بیم آن می رود که به تدریج روح تجمل گرایی بر ادارات حاکم گردد. تأسیس ساختمان های مجلل اداری و غیر اداری، تزیین هرچه بیشتر اداره های دولتی، تأسیس هتل های بسیار لوکس و چند ستاره، برگزاری کنفرانس ها و کنگره های پرهزینه و تشریفاتی و کم فایده، سفرهای تشریفاتی و کم سود داخلی و خارجی و ده ها امور تجملاتی دیگر به صورت یک

 

ارزش حکومتی در می آید. در این صورت، اموال عمومی که باید در راه تأمین عدالت اجتماعی و فقرزدایی و تأمین نیازهای واقعی توده های محروم و مستضعف صرف شود به مصرف تجملات غیر ضروری خواهد رسید کاری که با اهداف مهم انقلاب اصلاً سازش ندارد.

 








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ